برنامه شماره ۳
دانش پژوه:پريچهر ميري
برنامه شماره ۳
دانش پژوه:پريچهر ميري
ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:
اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید.اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید.اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید.اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید.اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید.اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم؛ شماره 6 را فشار دهید.اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم؛ شماره 7 را فشار دهید.اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید.اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید.اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید،
بگویید، ما داریم گوش می کنیم ...
مسافری شیک پوش داخل بانک در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت .
وقتی شماره اش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت
که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره
و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری به مبلغ 5000 دلار داده .
کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت:
که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی دارد
و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش را
که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق
مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آن هم فقط برای دو هفته
کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گران قیمت را گرفت
و ماشین را به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد .
خلاصه مرد بعد از دو هفته همان طور که قرار بود برگشت
5000 دلار + 15.86 دلار کارمزد وام را پرداخت کرد .
کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت : " از این که بانک ما رو انتخاب کردید
متشکریم . " و گفت ما چک کردیم و معلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید
ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده
که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که 5000 دلار از ما وام بگیرید؟
مسافر یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت :
" تو فقط به من بگو کجای نیویورک می توانم
ماشین 250.000 دلاری را برای 2 هفته با اطمینان خاطر و با فقط 15.86 دلار پارک کنم!!!
اون چیه که زن هامیدن مرد ها میکنن=دق
اون چیه که مرد ها میدن زن ها میخورن=حرص
اون چیه که مرد ها در میارن زن ها میخورن=پول
اون چیه که زن ها باز میکنن مرد ها میذارن توش=حساب بانکی
اون چیه که زن ها میدن مرد ها میخورن=غذا
اون چیه که باعث شده تو با اشتیاق این مطلبو بخونی=ذهن منحرفت
کو رفیق راز داری؟ کــــــــــــــو دل پرطاقتی؟
شمع وقتی داستانم را شنید آتش گـــــــــرفت
شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتـــــــــــی
تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد
غنچهای در باغ پرپر شد ولی کــــــــو غیرتی؟
گریه میکردم که زاهد در قنوتم خیره مــــــــاند
دور باد از خرمن ایمان عــــــــــــــــــــاشق آفتی
روزهایم را یکایک دیدم و دیـــــــــــــــدن نداشت
کاش بر آیینه بنشیند غبار حســـــــــــــــــــرتی
بسکه دامان بهاران گل به گل پژمرده شــــــــد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتــــــــــــــی
من کجا و جرئت بوسیدن لبهای تـــــــــــــــــــو
آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتـــــــــــــــــــــی
دل تنگ تر از همیشه می نویسم برایت ... تنها تر از همیشه ...
می دانم که می دانی در قلبم کسی غیر از تو نیست ...
نمی دانی که می دانم دیگر در قلبت جایی برای من نیست ...
می دانم که می دانی آرامش بخش تر از صدایت برای من صدایی نیست ...
نمی دانی که می دانم دیگر شنیدن صدایم خوشحالت نمی کند ...
می دانم که می دانی گرمی آغوشت را با هیچ چیز در دنیا عوض نمی کنم ...
نمی دانی که می دانم آغوشت دیگر جایی برای من ندارد ...
می دانم که می دانی حاضرم هرکاری برای به دست آوردنت بکنم ...
نمی دانی که می دانم حاضری هرکاری برای از دست دادنم بکنی ...
می دانم که می دانی هرگز توانایی فراموش کردنت را ندارم ..
نمی دانی که می دانم فراموشم کردنم برایت آسان ترین کار است ...
می دانم که می دانی ....
نمی دانی که می دانم ...
می دانم که می روی ....
نمی دانی که می مانم...
+ هر جور می تونی بمون ٬ من با تو سازش می کنم ...
هر بار می گفتم نرو ٬ این بار خواهش می کنم ...
نفس نوشت : معذرت از همه ٬ چند وقته سرم خیلی شلوغه ...
قول میدم از این به بعد جبران کنم :))
تعداد صفحات : 8